نون بیاتم رو با ولع میخورم و قهوه سردم رو سر میکشم هوا حسابی آفتابیه پس چتر
سیاهم رو برمیدارم گلهای مصنوعی روی میز رو با محبت نگاه میکنم
میون خورشید و کوه هنوز بخاطر شوخیه بیمزه ابر شکر آبه چه معنی داره کوه رو
پشت خودش قایم کرده بعد به خورشید گفتهخ که کوه بی خداحافظی و یه هویی رفته وسط
دریا یه جزیره بشه
با در پارکینگ خوش و بشی میکنم حیوونکی خیلی پیر شده این مفصل هاش جیرجیر میکنه...
ماشینم امروز توی مود حرکت نیست ازم خواهش میکنه که با تاکسی برم حیوونکی عاشق
یه از ما بهتروننی شده واسه همینم کلاً دپرسه
به پرنده های خشک شده روی سیم سلام میکنم رعد و برق پریشب خواسته نازشون کنه
پیاده روی هم حالی داره برا خودش ها با موزائیک ها صحبت میکنی به درد دل
تیرهای چراغ برق گوش میکنی خلاصه کلی گل میگی و گل میشنوی تنها ایرادش اینه که
اگهرئیست درکت نکنه به دلیلی تاخیر اخراج میشی...
راستس خانوم مونیتور تو دوست آشنا زیاد داری یه کاری چیزی سراغ نداری برام؟